موضوع: "اخلاق"
? #غنچه_هايى_كه_چيده_نميشوند?
? #گل زمانى زيباست كه #غنچه هستش …?
✨اگر كمى به آن دقت كنيد متوجه خواهيد شد كه كمتر كسى هوس چيدنش را ميكند …
✨لذا #حجاب يه خانم مصداقش همين هست كه وقتى #بى_حجابى و #بدحجابى را به يك پوشش كامل و عرف جامعه ترجيح ميدهند و اينطور خودشون رو نمايان ميسازند ، پس توقع اين رفتار را داشته باشند كه همه از جمله افراد هوس باز به چيدن اين دسته از خانم ها طمع بورزند…
✨ اما حرف من خطاب به شما خانم هااينه…??
? هرگز خودتون رو بازيچه دست هر كسى نكنيد …?
✨ شما زمانى ميتوانى ارزش خودت رو
حفظ كنى ، كه در درجه اول #احترام به #شخصيت خودت بگذارى …
#تلنگــر
? سنگری ساختیم برای جاموندهها ….
☘ سنگری برای آمادگی سربازی مولا ….
? سنگری برای شناختن لباس خاکیها ….
?سنگری با عطر لالهها ….
? سنگری از جنس خون شهدا با یاد شهیدان …..
? در فـضـای مـجـازی “#سـنـگـر رزمـنـدگـان ” یـعـنـی ! “
با وضو وارد شو ، اینجا پادگان ِ دوکوهه است …
پادگان ِابوذر …
اینجا اُردوگاه کرخه است … اُردوگاه کوزران … کارون … اروند …
? در فضای مجازی ” #سنگر رزمندگان ” یعنی !
رملستان ِ فکه … کانال ِ کمیل … شرهانی … طلائیه … مجنون …
❤ “#سنگر رزمندگان ” یعنی !
پناه گرفتن در پس ِ خاکریزهای شلمچه در شب ِ عملیات ِکربلای پنج …
یعنی پناه گرفتن در سنگرهای طلائیه برای در امان ماندن از ترکشهای ” دنیای مجازی” …
? “#سنگر رزمندگان” یعنی !
عبور از سه راه ِ شهادت … عبور از شط ِ اروند و بهمنشیر …
یعنی صعود به ارتفاعات ِ بازی دراز …
♦ “#سنگر رزمندگان ” یعنی !
اینجا هورالعظیم است …
باید بروی اطلاعات عملیات برای شناسایی دشمن …
باید بروی گردان ِ تخریب …
آموزش ببینی ، برای خنثی کردنِ مینهای اطرافت در فضای مجازی !
? ای همسنگر ِ من در “#سنگر رزمندگان ” !
? ای افسر ِ جنگ ِ نرم ِ آقا ! بـا تـوأم ..!
? حواست هست ” آقـا ” از تو چه میخواهد ؟
? مطالب ِ سنگرت را مرور کن و ببین چه مطالبی را انتشار دادهای !
? فضای مجازی هم گـلـسـتـان ِ شـهـدا میخواهد …
? آیـا سـنـگـرت بـوی ” شـهـادت ” مـیـدهـد و تـو از ” شـهـدایـی ” ؟؟
#تلنگرانہ ??
براے #تــوبــہ
امــروز و فـــردا نکـن‼️
☝️از ڪجا معلـــوم
این نَفَسـے ڪه الان میکشــے
جزو نَفَســهاےِ آخر نباشه ⁉️
خیلیا بےخیال بودن و
یهو غافلگیــر شدن ?…
#استغفراللهواسئلهالتـوبہ??
#نقل یک خواب(رویای صادقه…)
■تذکر شهید مسعود عسگری به دوستش در مورد فضای مجازی
یکی از دوستان شهید مسعود عسگری در زمینه کار فرهنگی در فضای مجازی بسیار فعال هستن و بخاطر انجام امور فرهنگی با سایر ادمین کانال ها و سایت ها و… که بعضا خانوم هستن ارتباط دارن . اایشون خوابی از این شهید بزرگوار میبینن و برای مادر شهید نقل میکنن که به درخواست مادر شهید و با توجه به اینکه این پیام و این موضوع مبتلا به جامعه امروز ما میباشد بدون درج نام شخص در کانال شهید منتشر شود.
●نقل خواب از زبان دوست شهید
در یک مکان ورزشی در حال ورزش بودیم که به مسعود گفتم ورزش که تموم شد صبر کن کارت دارم . ورزش که تموم شد دیدم مسعود با ناراحتی زیاد و به نحوی که روشو از من برگردونده و خیلی ناراحته و تو خودشه داره میره تا منو نبینه .
از این کارش ناراحت شدم و رفتم جلوشو گرفتم و با ناراحتی (حاصل از دلتنگی)بهش گفتم: خوب نمیخواهی منو ببینی بگو چرا اینجوری روتو برمیگردونی؟
با تندی و ناراحتی عجیبی که من تا حالا ازش ندیده بودم و بدون هیچ مقدمه ای گفت :
چرا تو فضای مجازی با نامحرم چت میکنی؟
چرا با فلانی و فلانی چت میکنه؟(دقیقا اسم پیج دو نفر و نام برد )
میدونی اینا کی هستن؟ فلان پیج فلانیه و فلان پیج فلانی
منکه به شدت شکه شده بودم گفتم :
خوب تو که میدونی چرا چت میکنم و چرا اینا به من پیام میدن (منظورم کار فرهنگی در فضای مجازی بود و کمک زیادی که این افراد به بنده میکردن)
بلافاصله بعد این صحبت من مسعود گفت:
تو اینجوری فکر میکنی ،اونا اینجوری فکر نمیکنن (چت تو) رو قلب و دلشون تاثیر میذاره…
منکه از این موضوع خیلی ناراحت و شوکه شده بودم و میخواستم به مسعود بگم که دیگه مراقبت میکنم، اولین چیزی که به ذهنم رسید و بهش گفتم این بود که :
من همه ی کسایی که نامحرم هستن و آنفالو میکنم.
بعد از این گفتگو از اون ناراحتی شدید مسعود کم شد و مثل دو نفری که خیلی دلتنگ هم هستن همدیگرو بغل کردیم…
#نقل از از دوست شهید
.
.
.
● یادمون باشه دنیای مجازی هم مثل حقیقی میمونه…
● حواسمون به چتامون هست؟؟؟
● به این فکر کنیم که اگه همین الان آقا امام زمان (عج) جلومون باشند حاضریم گوشیمونو بدیم دست آقا؟؟؟؟؟؟
● به فکر جلب رضایت خدا و نگاه صاحب الزمانمون باشیم….نه نگاه و توجه و لایکای بی ارزش بقیه……
#التماس_کمی_تفکر…
#و_من_الله_توفیق
بیداری شب :
روزی از روزها دیدم که شخصی در کنار پیاده رو به علامه طباطبایی رسید و از معظم له سوالاتی می کند.
یکی از سوالات آن شخص این بود که آقا میشود بفرمایید از چه راهی به این مقام و مرتبه رسیده اید تا ما هم از شما درس گرفته و آن مسیرها را طی کنیم.
علامه طباطبایی بسیار آرام و بی آلایش فرمودند:
راه های زیادی بوده و هست ولی از میان این راه ها آنچه برایم بسیار قابل اهمیت است و بیشتر به آن ها اهتمام می ورزم و افتخار می کنم و مطمئنم از همه بهتر است دو راه است:
نماز شب با اخلاص و مداوم
گریه بر حضرت امام حسین علیه السلام
داستان آسمان، ص ۱۵۴
انصاریان
#نماز_شب
برخی_فضایل_حضرت_زینب_علیهم السلام
عبادت
امام زین العابدین(علیه السلام)، می فرماید:
عمّه ام زینب در طول سفر اسارت
از کوفه تا شام، پیوسته نمازهای واجب و مستحب خود را انجام می داد و در بعضی منزل گاه ها می دیدم که ایشان در اثر ضعف و گرسنگی، نماز خود را نشسته می خواند; چراکه سهمیه غذای خود را میان کودکان تقسیم می کرد و دیگر توان ایستادن نداشت.
ریاحین الشریعة، ج 3، ص 76
همچنین حضرت سیدالشهداء(علیه السلام)در روز عاشورا هنگام وداع، به خواهرش فرمود:
«یا اختی لا تنسینی فی نافلة اللیل»
خواهرم! مرا در نمازهای شب، فراموش نکن..
الکبری بنت الامام، النقدی، ص 62
حجاب و عفاف
یحیی مازنی می گوید: من در مدینه، مدت زیادی همسایه حضرت علی(علیه السلام) بودم. سوگند به خداوند! در این مدت، هرگز حضرت زینب(ع) را ندیدم و صدایش را نشنیدم.
حضرت زینب فروغ تابان کوثر، ص 99
صبر
در بزرگی مقام صبر و بردباری آن گوهر عظیم الهی، همین بس که وقتی در برابر پیکر نورانی و خونین برادرش امام حسین(علیه السلام) رسید، رو به آسمان کرد و گفت:
بار خدایا! این اندک قربانی و کشته در راه خودت را از ما (خاندان پیامبر) بپذیر.
خاتون دوسرا، ص 185
شجاعت و قهرمانی
حضرت زینب(ع) در این ویژگی، یکه تاز میدان بود. خطبه های آتشین و افشاگرانه ایشان بر ضد دستگاه امویان و گفتار کوبنده اش برای دفاع از نهضت حسینی، و صلابت بی نظیر ایشان در کوفه و شام، همه بیانگر قهرمانی و شجاعت ایشان است.
ایشان بارها جان امام سجّاد(ع)را از مرگ نجات داد، از جمله در مجلس ابن زیاد، پس از احتجاج حضرت سجّاد(علیه السلام) با ابن زیاد، امر به شهادت او داد. حضرت زینب(علیها السلام) دست در گردن فرزند برادر انداخت و فرمود: « تا زنده ام، نخواهم گذاشت او را بکشید.»
بحارالانوار، ج 45، ص 117
برای سلامتی وتعجیل در ظهور امام زمان علیه السلام صلوات
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحمَّـــــــدٍ وآلِ مُحَــمَّدٍ وعَــــجِّلْ فَـــرَجَهُـــمْ
وارﺩ ﺩﺍﺭﻭﺧﺎﻧﻪ ﺷﺪﻡ ﻭ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﻮﺩﻡ ﺗﺎ ﻧﺴﺨﻪ ﺍﻡ ﺭﺍﺗﺤﻮﯾﻞ ﺩﻫﻨﺪ.
ﻓﺮﺩﯼ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻟﻬﺠﻪ ﺍﯼ ﺳﺎﺩﻩ ﻭ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪ:
– ﮐﺮﻡ ﺿﺪ ﺳﯿﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﯾﻦ؟
ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ ﺑﺎ ﻟﺤﻨﯽ ﺗﻤﺴﺨﺮ ﺁﻣﯿﺰ ﭘﺮﺳﯿﺪ:
– ﮐﺮﻡ ﺿﺪ ﺳﯿﻤﺎﻥ؟ ﺑﻠﻪ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﯾﻢ.
– ﮐﺮﻡ ﺿﺪ ﺗﯿﺮ ﺁﻫﻦ ﻭ ﺁﺟﺮ ﻫﻢ ﺩﺍﺭﻡ ﺣﺎﻻ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺸﻮ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﯾﺎ ﺧﺎﺭﺟﯽ؟
– ﺍﻣﺎ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﺧﺎﺭﺟﯿﺶ ﮔﺮﻭﻧﻪ ﻫﺎ
ﻣﺮﺩ ﻧﮕﺎﻫﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺎﻧﺶ ﺩﻭﺧﺖ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ:
– ﺍﺯ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺳﺎﺧﺘﻤﻮﻥ ﺷﺪﻡ ﺩﺳﺘﺎﻡ ﺯﺑﺮ ﺷﺪﻩ، ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﻢ ﺻﻮﺭﺕ ﺩﺧﺘﺮﻣﻮ ﻧﺎﺯ ﮐﻨﻢ ؟؟
ﺍﮔﻪ ﺧﺎﺭﺟﯿﺶ ﺑﻬﺘﺮﻩ، ﺧﺎﺭﺟﯽ ﺑﺪﻩ
ﻣﺘﺼﺪﯼ ﺩﺍﺭﻭﺧﺎﻧﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺭﻭﯼ ﻟﺒﺎﺵ ﯾﺦ ﺯﺩ…
ﭼــﻪ ﺣﻘﯿــﺮﻭﻛﻮﭼﮏ ﺍﺳــﺖ ﺁﻥ ﮐﺴــﯽ ﻛــﻪ ﺑــﻪ ﺧﻮﺩﻣﻐــﺮﻭﺭﺍﺳﺖ!
ﭼــﺮﺍ ﻛـــﻪ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧــﺪ ﺑﻌــﺪ ﺍﺯ ﺑــﺎﺯﯼ ﺷﻄﺮﻧــﺞ ، ﺷــــﺎﻩ ﻭ ﺳـﺮﺑــﺎﺯ ﻫـﻤــﻪ ﺩﺭ ﯾﮏ ﺟﻌﺒــﻪ ﻗــــﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧـــﺪ.
جايگاه شاه وگدا
دارا وندار قبراست
تقواست كه سرنوشت ساز است…
براے رسیدن به کبریا باید نه “کبر"داشت نه “ریا"….مواظب باشیم که ” تقوا” ، بایک “تق” ، “وا” نرود…..