موضوع: "سخنان علما و بزرگان"
داستانی درباره آیتــ الله فاطمی نیا حفظه الله
از زبان فرزندشان هیچگاه ندیدم پدر، بدون پسوند یا پیشوند محبتــآمیز، مادرمان را صدا کند. مانند عزیزم، جانم و… ایشان وقتی مادر وارد مجلسی میشوند، محال استــ تمام قامت بلند نشوند. وقتی میخواهند ایشان را به کسی یا جمعی معرفے کنند، حتماً با اڪرام مادر را معرفے میکنند. من بارها دیدهام وقتی در روز، مادرم خوابــ هستند ایشان مطالعهشان را در جایی انجام میدهند که مراقبــ باشند اگر کسی وارد میشود و نمیداند مادر خواب است، به او بفهماند که با صدای بلند صحبت نکند مبادا مادر بیدار شوند.
*** نور عبادات را از بین نبریم ***
اســتاد فاطمـــے نیا:
اعـــمال وعبـــادات ما همگی نور دارد،
باید اثر و نور این ها را با مراقبه و محـافظت نـگه داریم واز دست ندهیم.
ما متاسفـانه غالبا ولخرج هستیـم؛
ولــخرج نور!
اگر از عبادتی نــوری کسب کنیم ، آن را حفظ نمیکنیم….
فـورا بارفتارمان آن را خــرج میکنیم وازبین میــبریم!
نماز شب میخوانـیم بعد غیبـــــت میکنیم و نور نمازشــب ازبین میرود،
یک نورانــیت هم اگر شب به ما بدهند، صــبح خرجش میکنیم!
یک دعا میخوانـیم، با جواب تلخے که مثلا به مادرمــان میدهیم، از بین میبریم!
خلاصـه هرعمل خیــری نور دارد،
اگر نور ها را حفـــظ کنیم، به تدریـج این نورها جمـع شده و قوی میشود و دارای آثــــار عالیـه میــشود.
حاج آقا قرائتی (حفظه الله):
من یک سوال میکنم شما جواب بدهید…
افطاری خوشمزه تر است یا ناهار؟؟ بگویید… همه با هم بگویید …
افطاری…
همه می گویند: افطاری بهتر است.
چرا؟ برای اینکه در افطاری آدم مدتی نخورد، غذا برایش خوشمزه است.
اما ناهار آن خوشمزگی را ندارد ، چون قبل و بعدش هرچیزی گیرش آمد خورد.
آدمی که به ناموس مردم نگاه نکند مثل آدمی است که خودش را نگه داشته است. آنوقت خانم خودش،شوهر خودش برایش بیست است.
چون هیچی ندیده جز همسرش. این همسرش برایش خوشمزه است؛ مثل افطار…
علامه حسن زاده آملی حفظه الله:
به جای اینکه “عابد” باشی، “عبد” باش!
شیطان هم قریب به 6000 سال عبادت کرد، عابد شد، اما عبد نشد
تا “عبد” نشوی، عبادت سودی به حالت ندارد؛
عبـد بودن یعنـی ببیـن خــدایت چـه مـی خـواهـد، نـه دلــت
آیت الله مجتهدی (ره):
بعد از نماز به خدا بگویید:
خــــــــــدایا !
من می خواهـــم خوب شوم،، دستم را بگیــــــــر…
اگر از خدا بخواهی کمکــت می کنــد.
در حدیث قدسی آمده که: بنده ی من ! اگر تو یک وجب به طرف من بیایی ، من یک قدم خواهم آمد
و اگر تو یک قدم بیایی، من هروله کنان می آیم.